عزیز دل مامان ایلیاعزیز دل مامان ایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

نبض زندگی "ایلیا"

شروع دوباره...

یه پسر شیطون...

سلام نم نم بارون بزرگ میشی و من به خودم میبالم برای بودنت غرق تماشای تو میشم و ساعت ها میگذره حرف میزنی و تو دلم یک دنیا ذوق میشینه... بخدا مثل نم نم بارونی باید تو رو نفس کشید و بویید... باید ثانیه ثانیه کنارت بچگی کرد... تو بهترین بهونه واسه زندگی کردنی یه آرامشِ پر آشوب خدا رو شکر که هستی   - ایلیا جون اون شب خوابِ باالای سرت رو خاموش کن - پاهام نمیرسه!! - - ایلیا برو سر میز صبحونه ات رو بیارم - الان میرم - اون زیر چکار میکنی؟! - تو گفتی برو زیر میز صبحونه ات رو بیارم - و بالاخره   ...
17 تير 1395

قرآن

پسر کوچولوی من  تو ماه رمضون وقتی قرآن رو بعد از خوندن میذاشتم رو میز اون رو بر میداشتی و ...      ...
14 تير 1395

آموزش

روزایی که خونه ی عزیز هستیم و علی هم اونجاس تو رو میبره توی حیاط خونه ی عزیز و سعی میکنه بهت دوچرخه سواری یاد بده قبلا بیشتر دوچرخه سواری دوست داشتی نیم پا نیم پا مسافت طولانی ای رو میرفتی اما وقتی پند باری زنجری چرخت بخاطر نیم پا زدن در رفت خورد تو ذوقت امیدوارم زودتر یاد بگیری دوچرخه سواری رو تا لذت ببری از سواری کردن ...
14 تير 1395

تولد باباجون

باباجون بهترین بابای دنیاس... با تموم خستگی هاش برات وقت و انرژی میزاره حتی وقتی خسته و کوفته از سر کار میاد یک ساعتی باهات کشتی میگیره و تو میپری رو سر و کولش اونقدر دیدن این صحنه ها لذت بخشِ که حد نداره سی خرداد تولد باباجون بود بهترین بابای دنیا تولدت مباااارک     ...
14 تير 1395

ماشین سواری

ایلیای نازنینم فرشته کوچولوی من ممنون که با تغییراتی که تو این مدت اتفاق افتاده سازگارانه رفتار کردی همه میگفتن ورود فرزند دوم مثل یک سونامی برای تو میشه... اما چقدر تو خوب و منطقی کنار اومدی با بودن یک عضو جدید در خانوادمون هرچند ما هم تموم سعیمون رو کردیم که بیشترین وقت و توجهمون رو معطوف تو کنیم تنها چیزی که فعلا اجتناب ناپذیره اینه که کمتر از قبل میتونم ببرمت بیرون از خونه قبلا میبردمت پارک پیاده روی و گردش اما حالا حتی وقتی تموم عزمم رو جزم میکنم و برنامه ریزی میکنم تا صبح سه تایی بریم بیرون باز یه اتفاق پیش بینی نشده میفته و برنامه تغییر میکنه... شرایط کاری باباجون هم طوری شده که ساعت های کاریش بیشتر و باالطب...
14 تير 1395